loading...
ص مثل صفری

اقا ما امروز رفته بودیم بازدید علمی .جاتون خالی اینقد خوش گذشتقهقهه

فقط الان یه قسمت کوچیکش رو بگم 

امروز ما اول از یه کارگاه بازیافت شیشه باز دید داشتیم جونم واستون بگه که همه چیز داشت خوب پیش می رفت  تا وقتی ما تصمیم گرفتیم بریم از کارخونه رنگ سازی الوان بازدید داشته باشیم اقا وپاومدیم تو اتوبوس سوار شدیم همه خوشحال که دو سه دقیقه دیگهمی ریم از اون جا هم بازدید میکنیم اقا چشمتون بدنبینه روز یه دیقه گذشت دو دیقه گذشت قا 5 دیقه گذشت انوبوس حر کت نمیکردم خرابشده بود اقا این استاد گل ما هم زن بود مونده بود چکار کنه ناچارا گفت بیا پیاده بریم تصور کنید 7 دختر 6 تا پسر بعلاوه این استاد گل ما و یه راهنما بوق بود بعد ازکلی راه رفتن این راه نمای عزیز یادش اومد که ما باید باید حدود سه کیلومتر راه بریم تا به اون کارخونه برسیم . اقا تا این که این رو گفت دهن ما باز مونده بود  مونده بودیم چکارکنیم تا این که یه پیکان بار از کنار ما رد شد . این راهنما عزیز پیشنهاد داد که سوار پیکان باره بشیم . اقا ما مونده بودیم چطوری دختر و پسر پشت پیکان بر سوار شیم تصور کنید دختر های که سوار کمتر از سانتافه نمی شدن قرار بود برن پشت پیکان بار سوار بشن و از همه بد تر ااستاد دانشگاه شیراز با اون همه اوبهت هم باید پشت پیکان بار سوار بشه حالا به هر زوری بود همه سوار شدیم اقا یکی از پسرای گل ما که یه  خورده شوخ طبع بودازون لحظات بیاد ماندنی مخفیانه عکس و فیلم هم  گرفت که انشاالله بزودی اونا رو هم رو وب قرار می دم

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
در این سایت سوتی های دانشجویان عزیز بخصوص صفری های گل اورده می شه.شما دوستان نیز می تونید با چند کلیک ساده عضو سایت بشید و پست بذارید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 25
  • کل نظرات : 10
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 21
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 23
  • باردید دیروز : 6
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 97
  • بازدید ماه : 89
  • بازدید سال : 836
  • بازدید کلی : 11,667
  • کدهای اختصاصی